به نظر می رسد که داشتن سابقه افسردگی، فرد را در معرض خطر بیشتر بیماری آلزایمر قرار می دهد . گرچه هنوز نمی دانیم چرا چنین است، ولی پژوهشگران حدس می زنند که برخی تغییرات در مغز که معلوم شده با افسردگی و استرس ارتباط دارند به گونه ای مغز را نسبت به مشکلات بعدی آسیب پذیرتر میکنند  افسردگی ممکن است علامت هشدار دهنده اولیه برای شروع زوال عقل باشند. پژوهشگران در تحقیق آیند نگر گسترده ای معلوم کردند افرادی که سابقه افسردگی اولیه (قبل از ۵۰ سالگی) نداشتند، ولی وقتی بعداً دچار نشانه های افسردگی شدند ۴۶ درصد بیشتر احتمال داشت که در طول دوره پیگیری تقریباً ۷ ساله . دچار زوال عقل شوند .این به معنی آن است که افسردگی در اواخر عمر ممکن است تجلی اولیه زوال عقل باشد. این سؤال جالبی را پیش میکشد. آیا درمان افسردگی ممکن است شروع بالینی زوال عقل را به تعویق اندازد؟ افرادی که خطر ژنتیکی برای بیماری آلزایمر دارند به علت اینکه ناقل ژن APOF-E4 هستند. چنانچه سابقه افسردگی نیز داشته باشند. در برابر دچار شدن به بیماری آلزایمر خیلی آسیب پذیرنده در یک تحقیق مردان افسرده ای که زن APOE -E4 داشتند. در طول مدت پیگیری ۶ ساله، در مقایسه با مردانی که این زن و سابقه افسردگی را نداشتند، بیش از هفت برابر احتمال داشت که دچار بیماری آلزایمر شوند. خطر بیماری. آلزایمر در مردانی که این ژن را نداشتند ولی سابقه افسردگی داشتند نیز بالاتر بود. (۱/۶ برابر بیشتر). ولی خطر آنها به اندازه مردانی که این ژن و سابقه افسردگی داشتند خیلی بالا نبود (الری و همکاران ۲۰۰۸) داشتن آلل APOE-E4 باعث نمیشود که فرد به احتمال بیشتری دچار افسردگی شود، ولی وقتی این زن و افسردگی با هم روی دهند خطر بیماری آلزایمر بعدی خیلی بالاست.
نوروپاتولوژی
وقتی آلویس آلزایمر اولین کالبد شکافی خود را روی بیمارش انجام داد ، چند نابهنجاری مغزی را تشخیص داد که اکنون معلوم شده مشخصه این بیماری هستند. این نابهنجاری ها ی عبارتند از (۱) پلاکهای آمیلوئید (۲) گره خوردگیهای رشته های عصبی و (۳) تحلیل رفتگی مغز.تشکیل گره  چه پلخوردگیهای تائو
نام بتا آمیلوئید ترشح میکنند که خیلی سریع تر از آن است که بتواند تجزیه و پاک شود. بعداً این بتا آمیلوئید به صورت پلاکهای آمیلوئید ۲ انباشته می شوند . تصور می رود که اینها در عملکرد سیناپسی اختلال ایجاد می کنند و موجب رویدادهایی می شوند که به مرگ سلولهای مغزی می انجامد. معلوم شده که بتا آمیلوئید سم عصبی است ( بدین معنی که موجب مرگ سلولی می.شود) پلاکهای ،آمیلوئید، التهاب مزمن موضعی در مغز را نیز راه
می اندازند و سیتوکین ها  را آزاد میکنند که ممکن است این فرایند را بیشتر تشدید کند. داشتن نوع APOE-E4 ژن APOE ، با تشکیل سریع تر آمیلوئید در مغز ارتباط دارد . تحقیقات حیوانی نیز حکایت دارند که استرس، پیامدهای عصبی – شناختی تراکم آمیلوئید را خیلی بدتر می کند ، انسولین نیز در تنظیم آمیلوئید نقش دارد. گرچه برخی دانشمندان اعتقاد دارند که تراکم بتا آمیلوئید نقش اصلی را در بیماری آلزایمر ایفا می کند، ولی دانشمندان دیگر گمان می کنند که امکان دارد این به جای عامل علیتی پاسخ دفاعی باشد. مهم اینکه، رسوبات آمیلوئید می توانند در حدود ۱۰ سال قبل از اینکه علایم بالینی بیماری آلزایمر برای اولین بار خود را نشان دهند، وجود داشته باشند . هنوز معلوم نیست که آیا نشانه ها زمانی آشکار می شوند که فشار آمیلوئید در مغز از آستانه معینی رد میشود یا تشکیل آمیلوئید به خودی خود فرایند های دیگر را راه اندازی می کند که سرانجام به نشانه های ختم می شوند .