تئوری های مختلف در زمینه خیانت و بی فایی.

نظریه کنترل
به اعتقاد گلاسر ، زوجها زندگی مشترکشان را با عشق شروع می کنند ولی مشاهده مب کنند که صمیمیت اولیه به تدریج رنگ می بازد. با می گذشت زمان زندگی بسیاری از زوجها به جدایی کشیده می شود، اما اکثریت به زندگی مشترکشان با آهنگی یکنواخت و ملال آور ادامه می دهند و برای تحمل این زندگی به پرخوری مواد مخدر یا ارتباطات نا مشروع روی می آورند مهمترین انگیزه زن و مرد متاهلی که به سوی روابط نا مشروع کشیده ، تجربه مجدد صمیمیت فردی و جنسی است چیزی که دیگر آن را در زندگی مشترکشان نمی پایند. بنابر این جذابیت روابط نامشروع بدین دلیل است که هیچ یک از طرفین ، عیب جویی، سرزنش ، شکوه و تهدید نمی.کنند. حال آنکه اگر در روابط زناشویی سرزنشها و دیگر عادات مخرب نباشد. این گونه روابط اصلا از ابتدا شروع نمی شود. مشکل اصلی زوجین رفتارهای مبتنی بر کنترل گری است که نه تنها باعث میشود آنها نتوانند نیاز به عشق و تعلق خاطرشان را تامین کنند بلکه در ارضا سایر نیازها نیز دچار مشکل می شوند.

نظریه ارضاء نیاز
محققان سازه های انگیزشی مربوط به روابط فی مابین که احتمال آسیب پذیری افراد نسبت به خیانت را افزایش میدهد، کمتر مورد توجه قرار داده اند. به اعتقاد در ایگوناس و رامیالت (۱۹۹۲) روابط امکان ارضاء چهار نیاز را علاوه بر نیاز جنسی فراهم می کند. این نیازها شامل صمیمیت، رفاقت، امنیت و روابط عاطفی است نیاز صمیمیت مستلزم خود افشاگری ، احساس اعتماد به همسر و مطلع بودن از رازها و عواطف یکدیگر است ارضاء نیاز رفاقت و دوستی از طریق انجام فعالیتهای مشترک نظیر همراهی در تفریحات و سپری کردن اوقات فراغت به اتفاق یکدیگر صورت میگیرد که این امر موجب ایجاد حس

نزدیکی و صمیمیت در طرفین میشود قابلیت اتکا کردن به همسر به منظور افزودن به محتوا و غنای رابطه و قابلیت پیش بینی رفتار همسر، منجر به ارضاء احساس نیاز به امنیت می شود. بعبارتی این نیاز ، یا داشتن رابطه ای که می توان روی آن حساب کرد و زندگی را آرام بخش می سازد، مرتبط است. در ارضاء نیازهای عاطفی هیجانی ، احساس فرد. نسبت به پیوند عاطفی با همسر اهمیت دارد. بعبارتی فرد علاوه بر احساسات خود ، عواطف و احساسات همسر را نیز مورد توجه قرار می دهد. به نظر می رسد معمولا در روابط زناشویی این پنج نیاز ، به شکل مطلوبی بر آورده نمی شوند که این امر منجر به بروز مشکلاتی در روابط زوجین نظیر عدم پایبندی به همسر می.شود به این معنا که اگر رابطه ای نتواند نیاز خاصی را ارضاء کند احتمالا فرد جهت برآورده کردن آن مرتکب خیانت می شود. یک تبیین محتمل این است که ارضای نیاز سبب ایجاد احساسهای مثبت میشود و در نهایت به شکل گیری روابط مطلوب و بهینه منجر می گردد و برعکس عدم ارضای نیاز موجب ایجاد روابط نامطلوب و بیزار کننده شده و احتمال بی وفایی به همسر را افزایش می دهد.

نظریه وابستگی متقابل
نظریه وابستگی متقابل مبتنی بر این فرض است هنگامی که هر یک از زوجین با موقعیت جدیدی مواجه میشوند که امکان انتخاب دیگری برایشان فراهم میشود آیا زندگی زناشویی خود را حفظ می کنند و یا به آن خاتمه دهند؟ بر اساس این ،نظریه افراد نقاط مثبت و منفی رابطه فعلی خود را بر اساس دو معیار می.سنجند. یکی مقایسه کردن رابطه زناشویی فعلی با انتظارات و تصورات قبلی فرد از ازدواج و دوم مقایسه کردن رابطه زناشویی با رابطه با نفر دیگر نتیجه گیری و برداشتی که فرد از این دو مقایسه میکند ، با فرایند خیانت ارتباط بسیار نزدیکی دارد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *